۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

دموکراسی به طور ساده یعنی "هی" کردن مردم توسط مردم به خاطر مردم

مدت هاست که ننوشتم.
با توجه به اینکه نمی تونم مطلبم رو به بالاترین بفرستم واقعا نمی دونم برای کی دارم می نویسم؟!
از وقتی که بالاترین رو شناختم می دونم که هر چقدر مخالف دولت باشی و به مسوولین فحش بیشتری بدی حتما مطالبت داغ میشه و همه از نوشته ات تعریف می کنن.البته این رو مسئله ی بدی نمی دونم.به هر حال هر جنبشی و هر گروهی و حتی هر فردی به دنبال داشتن تریبونی برای رساندن صدا و نظر و عقاید خودش به دیگران هست.مثل منی که الان تو این وبلاگ دارم نظر یک دانشجوی بیست ساله ی رشته ی روانشناسی و طرفدار مخالفان دولت رو به گوش بقیه می رسونم.

حرف اول:
به نظرم رمز موفقیت هر سیاستمداری ( قطعا احمدی نژاد هیچ کدوم از فاکتور های سیاست مدار بودن رو نداره ، هیچ کدوم) در پشت پرده بودنشه.یعنی هر چقدر کمتر حرف بزنی حرفش اثر گذاری بیشتری داره.شما می بینید احمدی نژاد صب تا شب تو تلویزیونه ولی کسی حرفش رو گوش نمیده.چون حرفاش تکراری شده.خب وقتی شما بخواید صب تا شب حرف بزنید خیلی از حرفاتون تکراری میشه.ضمن اینکه میزان تفکر شما هم پایین می یاد.چون آدم در حین حرف زدن قدرت تفکرش خیلی پایین می یاد و در واقع فرصتی برای فکر کردن پیدا نمی کنه.در نتیجه هر چی به دهنش اومد میگه.و اونوقته که دیگه سیاستمدار نیست.یک مرد حرافه .

حرف دوم:

اصولا ما ( یعنی جنبش سبزی ها ) وقتی قاط می زنیم اصلا متوجه نیستیم داریم چی کار می کنیم( نتیجه ی طبیعیه قاط زدن همینه دیگه ) و به این فکر نمی کینم که با فحش دادن به کارمند صدا و سیما و غیره و ذلک ، در واقع پرستیژ خودمون ( یعنی جنبش سبزی بودنمونو) می یاریم پایین.ببینید امروزه روز همه می دونن دوره ی چماق کشی و عربده کشی گذشته.دوره ی فحش ناموسی دادن و... اینا هم هیچ وقت رو مد نبوده که الان بخواد بیاد و جواب بده.در نتیجه اینکه اگر می خوایم موفق بشیم دست از فحش دادن و ... برداریم و به جاش با متانت و حرف های سنجیده دهن مخالفان خودمون رو ببندیم.اینطوری کسی فکر نمی کنه جنبش قدرتمند ما تو خالیه.برای تخلیه عصبانیت خودمون بعد از شنیدن گند کاری های دولت و حرف های احمدی نژاد بهتره به خودمون بگیم بی خال بابا.این آدم ( منظور مرد حراف ) ارزش حرص خوردن نداره.حرص بخورم که چی؟که خوشحالش کنم؟ازهمون قدیما بود که "اسکار وایلد " گفت: همیشه دشمنانت را ببخش.هیچ چیز به این اندازه اذیتشان نمی کند.

حرف سوم:
همیشه برای رسیدن به هدف باید طرح یا پلن داشت.خب اینکه ما بریزیم تو خیابون و امییدوار باشیم حکومت ساقط میشه و میر حسین میشه رییس حکومت یک ایده اس.اما هر ایده ای حتما با موفقیت روبرو نمیشه.اوج تو خیابون ریختن ما همون 23 خرداد بود که نتیجش هم اون چیزی نشد که ما می خواستیم.بلکه یه عده از جمله نیروهای خود حکومت اومدن به اسم ما خیلی جاها رو به آتیش کشیدن و جنبش ما رو بد نام کردن.پس دوستان جنبشی به خیابون ها بریزید.اما مطمئن باشید نتیجه نمی گیریم.پس دلمون رو خوش نکنیم.به عوضش باید طرح داشته باشیم . مثلا یک طرح برای برای انتخابات آینده که من براتون مثال می زنم.
.الان تقریبا جانشین احمدی نژاد مشخصه.بر خلاف تصورات بعضی دوستان کاندیدای اصلی خود آقای قالیباف، شهردار تهرانه.تقریبا بر همه مسلم شده قالیباف طرفدار احمدی نژاد نیست ( نه به خاطر اون فایل صوتیش که علیه احمدی نژاد منتشر شد، که من به اونم شک دارم و بعید نیست کار خود قالیباف یا طرفداران دولت باشه ) اما چه کسی گفته او از ما طرفدار می کند؟
در انتخابات سال 84 هم همین طور بود.احمدی نژاد را در آب نمک خوابونده بودن.در سالهای 83 و 84 که بود یکی از سیاست های صدا وسیما این شده بود که اسم احمدی نژاد رو نه با عنوان شهردار بلکه با این اسم " دکتر محمود احمدی نژاد ، شهردار تهران " عنوان می کردند.این کار رو برای ایجاد شناخت می کردن. این مسئله رو یکی از کارمندان صدا و سیما خودش به من گفت.پس ببینید تا چه حد به ریزه کاری ها توجه میشه.
حرف اصلیم اینه:
امام خمینی سالها پیش گفته بود: آمریکایی ها برای 50 سال بعد هم برنامه دارند.
جمهور اسلامی می گوید: ما برای بیست سال آینده هم برنامه داریم.
و جنبش سبزی ها می گویند: ما هم دو رهبر ( موسوی، کروبی ) داریم که نمی دانیم کدامشان را رهبر اصلی بدانیم؟!
با این اوصاف فکر می کنید ما ( جنبش سبزی ها ) به جایی برسیم؟باید طرحی ریخت و فکری کرد.

حرف آخر:
اسکار وایلد از همون قدیما یک جمله ی بسیار دلنشین دیگری هم داشت که می گفت :
دموکراسی به طور ساده یعنی "هی" کردن مردم توسط مردم به خاطر مردم.

تحلیلش و ربطش به اوضاع ایران پای خود شما...
فعلا.