۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

تصور کنید احمدی نژاد بار دیگر رییس جمهور شود!

اصولا تصور کردن کار سختی نیست.اما اگر قرار باشد تصورات به واقعیات تبدیل شوند اوضاع کمی فرق می کند.برای مثال اینکه من تصور کنم تا 1 ماه دیگر صاحب یک ویلا در تورنتو با یک ماشین کمری می شوم بسیار لذت بخشه.و چه می شود اگر این تصور به واقعیت تبدیل بشه !!اما می تونم این تصور رو هم بکنم که 1 ماه دیگر احمدی نژاد برای 4 سال دیگر رییس جمهور ایران شده است.و چه می شود اگر این تصور به واقعیت تبدیل نشه !در همین زمینه تصور اول را بی خیال میشویم.چون نا معقول به نظر میرسه.اما با توجه به اینکه ما ایرانی ها اصولا غیر قابل پیش بینی هستیم درصد کمی برای تصور دوم ارزش قایل می شویم و به عواقب و نتایج آن می پردازیم.
تصور کنید احمدی نژاد باز هم به مدت4 سال رییس جمهور ایران شده...تصور کن...اگه حتی تصور کردنش سخته...
1 ) آزاد راه تهران شمال به جای آسفالت با سیب زمینی مفروش خواهد شد.ترجیحا از پوره ی سیب زمینی.
2 ) به جای کمک 200 میلیون دلاری همه ی بودجه ی مردم ایران در اختیار حماس ، حزب الله و...قرار می گیرد.اگر آنها دوس داشتند می توانند به ملت ایران هم در این زمینه کمک کنند و مبلغی هم به ایرانی ها بدهند.
3 ) برادر چاوز و نصر الله و ما بقی دوستان به عنوان وزیر نفت و وزیردفاع  و... منصوب خواهند شد.در صورتی که جای خالی باقی ماند از برادر کردان و دوستانش ( مشروط بر اینکه آنها هم در آکسفورد درس خوانده باشند )استفاده خواهد شد.
4 ) برادر مشایی به دلیل علاقه ای که به ملت اسراییل دارند برای ایجاد رابطه و اعلام دوستی به این مملکت فرستاده خواهد شد.ترجیحا در هنگام حضور این برادر بزرگوار، خواهران دینی با دف و نی کتاب تورات را برای تلاوت بر روی سن خواهند آورد.
5 ) رویکرد دولت به جای 360 درجه 720 درجه تغییر خواهد کرد و به همه ی ملت بزرگوار ایران آزای بیان خواهد داده شد.همچنین سعی خواهد شد فضای وبلاگ نویسی در ایران به حالت عادی برگردد و دیگر کسی از وبلاگ نویس ها در زندان نخواهد مرد.ترجیحا میر صیافی را هم دوباره زنده خواهند کرد تا دیگر کدورتی بین وبلاگ نویس ها و دولت (  و احیانا  رهبری ) باقی نماند.
6 ) علاوه بر پرتقال های اسراییلی از دیگر میوه های این کشور هم استفاده خواهد شد.از جمله هندوارنه و... که ازمحصولات این مملکت هستند.ترجیحا خربزه ی اسراییلی بین ملت توزیع نخواهند کرد.چون هر کسی که بخورد مجبور است پای لرزش بنشیند.و این بد است.چون ما نباید وابسته ی مملکت دیگری باشم.
7 ) سعی خواهد شد تحت هیچ شرایطی رییس جمهور وارد محافل ورزشی نشود.تا این فرضیه مطرح نشود که خدای نکرده رییس جمهور دچار نحوست هستند.همچنین سعی خواهد شد در صورتی که تیم ملی ایران باز هم شکست خورد پیامکی مبنی بر اینکه "به دلیل اهمیت نظر افکار عمومی برای رییس جمهور مربی تیم ملی برکنار شد " برای کسی ارسال نشود تا این فرضیه غلط مطرح نشود که خدای ناکرده رییس جمهور در مسایل ورزشی مملکت دخالت می کند.
8 ) چندین دست از کاپشن های معروف برای رییس جمهور تهیه خواهد شد تا دیگر وقتی در یک دیدار رسمی دستهای خود را برای در آغوش کشیدن طرف مقابل باز می کند جر خوردگی زیر کاپشن جهانی نشود.
9 ) عدالت و مهر ورزی به حد اعلای خود رسیده ( منفجر خواهد شد ) و دیگر هیچ شخص زیر هیجده سالی اعدام نخواهد شد.چون قانون به ما اجازه ی اعدام افراد زیر هیجده سال را نمی دهد.ضمن اینکه قبل از اعدام و یا اخراج جاسوسان رییس جمهور حداقل ده بار به سران قوه ی قضاییه دستور خواهد نسبت با آنها عطوفت بیشتری به خرج بدهید و قانون را با  دقت اعمال کنید.
10 ) دست تمامیه مفاسد اقتصادی مملکت رو خواهد شد و رییس جمهور طی یک برنامه ی تلویزیونی اعلام خواهد کرد آقای رفسنجانی و برادران دیگر در راس مفاسد اقتصادی قرار دارند.همچنین اعلام خواهد شد شهرام جزایری که احتمالا به هنگام بستنی فروش بودن آب قاطیه بستنی ها می کرده به اعدام محکوم میشه.چون دلیل محکم تری برای مجرم بودن این فرد پیدا نشده.از طرفی برادر عباسی هم که ظاهرا قصد رشوه دادن به نمایندگان مجلس در مسئله ی کردان داشته است به سمت مشاور رییس جمهور انتخاب خواهد شد.تا با "لو دادن" شیوه های نوین رشوه دادن، برای همیشه این مشکل رانت خواری و رشوه خواری از روی کره ی زمین محو بشه و کل جهان به رهبری محمود احمدی نژاد در گل و سنبل به سر برد.
تصورات دیگری هم متصور هستم.اما امیدوارم هیچ وقت این تصورات به واقیت تبدیل نشه.امیدوارم کسی جز احمدی نژاد رییس جمهو آینده ی ایران بشه.این آرزوی قلبی منه.امیدوارم تصور حذف احمدی نژاد از صحنه ی سیاست به واقعیت تبدیل بشه.
تصور کن...اگه حتی تصور کردنش سخته....
پی نوشت:
دروس دانشگاه فرصت چندانی بهم نمی ده که بتونم بیشتر از این وبلاگ رو به روز کنم.هر چند که همیشه چند تا پست آماده دارم.این پست هم به نظر یک پست احمدی شکن بود ! همچنین قاطعانه اعلام می کنم که طرفدار "میر حسین موسوی" هستم.و امیدوارم رییس جمهور آینده ی ایران میر حسین موسوی و یا حداقل کسی جزمحمود احمدی نژاد باشه.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

سعدی به نیویورک می رود



همه ی ما شعر مشهور سعدی رو که میگه بنی آدم اعضای یکدیگرند ... رو در ذهن داریم.یادمه هفت یا هشت ساله که بودم معلممون این شعر رو برای ما خوند و گفت که این شعر در سر در سازمان ملل که در آمریکاست نوشته شده.من اون زمان نه می دونستم سازمان ملل چیه و نه می دونستم آمریکا چیه؟فقط می دونستم که ما میگیم "مرگ بر آمریکا"  و بعد هم افتخار می کنیم که شعر سعدی در یه جایی از آمریکا نوشته شده ! این افتخار با من بود تا اینکه سال گذشته کامران نجف زاده در سفری که به همراه احمدی نژاد به نیویورک داشت به این موضوع اشاره کرد.خوب یادمه نجف زاده گفت هر چقدر گشتم ندیدم شعر سعدی رو که در سر در این سازمان قرار داده باشند !همین اواخر هم یکی از دوستان گفت که چنین شعری در سر در سازمان ملل وجود نداره !
این موضوع منو یاد یه حکایتی انداخت.میگن یه روزی یه نفر ( شما بگید ملا نصرالدین ) در یه جایی ( لابد اصفهان ! ) از روی بیکاری سر کوچه وای می ایسته و به هر کی نزدیکش میشه میگه : داداش سر کوچه ی بغلی آش میدن ...!خلاصه این یه ساعتی اونجا هر کی رو می بینه میگه داداش سر کوچه ی بغلی آش میدن !بعد از یه ساعت یه نفر نزدیک ملا میشه و میگه " ملا چرا اینجا وایسادی؟ملا میگه چطور مگه؟مرده بر میگرده میگه :بابا سر کوچه بغلی آش میدن.برو زود باش الان تموم میشه ! ملا میگه:عجب کلاهی سرم رفت.این همه به مردم گفتم برن آش بگیرن خودم هنوز اینجا وایسادم.زود برم تا تموم نشده خودمم یه کاسه آش بگیرم !
حکایت سعدی و شعر بنی آدمش هم بی شباهت به این حکایت نیست.یه نفر یه دروغی رو گفته و این دروغ اونقدر همه گیر شده که حتی خود سازنده اش هم باورش شده !در هر صورت امیدوارم اگر کسی سندی برای اثبات وجود این شعردر سردر سازمان ملل در اختیار داره اون رو در اختیار منم قرار بده تا اگر من اشتباه کرده باشم تبدیل به یه حکایت دیگه نشه !
پی نوشت:
من در اینترنت پیگیری کردم.ولی عکسی برای اثبات این موضوع پیدا نکردم.بعضی ها هم از قول بعضی افراد گفته بودن که در داخل تالار یا یه جایی در داخل ساختمان این شعر نوشته شده.حتی اگر این مسئله هم درست باشه باز هم به نظر من کسی نمی تونه با قاطعیت بگه این شعر لزوما متعلق به سعدیه.هر چند که من اگه حداقل یک عکس از این نوشته ببینم شاید تا حدودی قانع بشم.تازه اون هم در شرایطی که مطمئن بشم کسی عکس رو دستکاری نکرده.اگر این موضوع واقعی نباشه به عنوان دروغ سال انتخابش می کنم.البته نمی دونم چه سالی !
(لینک مطلب در بالاترین)