۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

تحلیل سریال لاست ( گمشده )

سریال لاست رو در ماه رمضان دیدم.تحلیل سریال چیزیست که باید توسط خبرگان تحلیلگری انجام بشه . اما من به نوبه ی خودم سعی می کنم به نوعی نظر و دیدگاه خودم رو راجع به این سریال بیان کنم.

مقدمه:
ما در سریال لاست نوعی فضای غریبه رو تجربه می کنیم.عده ای که پس از سقوط هواپیما در یک جزیره درگیر ماجراهای مختلفی می شوند.وقتی یک نویسنده بخواهد در یک رمان یک اتفاق را از زوایای مختلف و از دیدگاه افراد مختلف روایت کند سبکی به نام رئالیسم جادویی رو انتخاب کرده است.ما در این فیلم شاهد هستیم که بعضی صحنه ها ی ثابت از دید افراد مختلف روایت می شود.هر چقدر که در سریال جلوتر می رویم با فلش بک های مختلف بخشی از گذشته ی افراد نشان داده می شود که بعد از مدتی شاید خسته کننده به نظر بیاد.ولی شهوت فهمیدن شما رو مجاب می کنه که سریال رو دنبال کنید و بگید که مثلا برای شخصیت اول فیلم " جک " چه اتفاقاتی افتاده که الان اومده و رسیده به اینجا.صحنه ی سقوط هواپیما بسیار خوب و باور پذیر طراحی شده.فضای جزیره هم با توجه به سر سبز بودنش هیچ وقت خسته کننده به نظر نمی یاد.اما اگه بخوایم به صورت عمقی داستان رو تحلیل کنیم چند چیز رو باید در نظر گرفت.اول نام گذاری اشخاص و دوم طرح مباحث فلسفی و اعتقادی و مباحث مربوز به زمان و سفر در آن.


اول : نام گذاری
جک ، شخصیت اول سریال است. همون طور که می دونید جک مخفف کلمه ی جاکوب ( یعقوب ) هست.بعد از اون جان لاک ( یکی از فیلسوفان به نام که معتقد به مکتب تجربه گرایی بوده است)در کنار اینها دیگر شخصت ها از جمله دیوید هیوم ( که باز هم یک فیلسوف به نام و معتقد به مکتب تجربه گراییست ) می گیره.شاید نام شخصیت عرب سریال با نام سعید هم برای ما ایرانی ها جالب باشه.یکی دیگر از شخصیت ها که با نام " تام سایر" مطرح می شود.شخصیت دیگری به نام بن ( مخفف بنجامین یا همون بنیامین ) ما رو مجاب می کنه که احساس کنیم این فیلم برای ترویج نام های عبری و شاید مکتب یهود برنامه داره.این شک وقتی قوی تر میشه که نام نوزادی در سریال " آرون " گذاشته میشه.آرون یا همون هارون که برادر حضرت موسی است و در بخشی از سریال توضیحاتی راجع به هارون داده میشه.البته شاید نکات بسیاری هم باشه که باید تحلیل های بیشتری روش انجام بشه.اما تا همین حد هم به نظر می یاد به مقصودمون نزدیک شدیم.

دوم :مباحث فلسفی
در بخشی از سریال فردی را می بینیم ( سعی می کنم زیاد داستان رو لو ندم ! )که بعدا می تواند آینده راببیند.این شخص با یک خانم در بخشی از سریال آشنا می شود و صحبت های جالبی بین آنها رد و بدل میش.خانوم ( که او هم قادر به دیدن آینده است ) به آقا میگه اون مرد رو که کفش قرمز پوشیده رو میبینی؟اون شخص به زودی میمیره.و بعد از لحظاتی بر اثر سقوط یک داربست شخص می میره.مرد که فقط تعجب کرده به زن میگه:چرا نخواستی جلوی این اتفاق رو بگیری؟زن میگه:اگه امروز جلوی این اتفاق رو میگرفتم فردا با تاکسی تصادف می کرد.اگه جلوی تصادف تاکسی رو می گرفتم پس فردا توی حموم لیز می خورد و گردنش میشکست.این چرخه ی زندگیه و اون شخص باید می مرد و ما هم نمی تونیم کاری بکنیم...



سوم: مباحث اعتقادی
وقتی جک و جان مدام در سریال به کشکمکش می پردازن در واقع به دو اصل متفاوت اشاره می کنند.هر چقدر جک به خود باور ی رسیده و معتقده هیچ چیزی جز اونی که ما می خوایم اتفاق نمی افته جان معتقده نه.سرنوشت ما رو به اینجا کشونده و اینها چیز هایی که از قبل برای ما تعین شده.جک معمولا به خیلی از چیز ها اعتقاد نداره و جان بر عکس تقریبا به خیلی چیز ها معتقده.و این کشمکش بین این دو و بقیه افراد مداوما تکرار میشه.عده ای که پیرو جک هستند و عده ای دیگر که طرفدار عقاید جان هستند.( جهت خراب نشدن داستان زیاد تر نمیشه توضیح داد )

چهارم:مباحث مربوط به زمان
همه ی ما می دونیم که انیشتین با نظریه ی نسبیت خود بعضی مسایل مهم رو در زمینه ی زمان مطرح کرد.از جمله اینکه اگر چیزی به سرعت نور برسه جرمش بی نهایت میشه و زمان هم برای اون چیز ثابت میشه.و ما رو به این باور رسوند که زمان بعد چهارم است.در این سریال مداوما در این باره بحث میشه و افراد برای اینکه خودشون رو درباره ی سفر در زمان قانع کنن مباحث و مسایل مختلفی رو مطرح می کنن.


نکات دیگر:
درباره ی آهنگسازیه سریال باید بگم در مقایسه با آهنگسازیه سریال فرار از زندان ( به نظر من ) این سریال هیچ حرفی برای گفتن نداره.البته این بیشتر سلیقه ایه.بازیه بازگیران هم با توجه به اینکه تقریبا همشون به جز سعید جراح ( نوین اندروز: Naveen Andrews ‏) و دو سه نفر دیگه اولین تجربه شون بوده قابل قبوله.کشش داستان با توجه به مسایل بسیار زیادی که توش مطرح میشه و بازیگران بسیار زیاد سریال قابل قبوله.هر چند که بعضی جاها واقعا سریال خسته کننده به نظر می یاد.در مجموع اگر بخوایم بگم که فرار از زندان رو بهتر دیدم یا لاست رو باید بگم هر کدوم حرف های خوشون رو داشتند.لاست تا حدودی تخیلی بوده و فرار از زندان فضای رئال و داستان رئال داشت.در واقع هر کدوم جایگاه خودشون رو دارند.اما نکته ای که برام جالبه اینه که واقعا من نمی دونم این جماعت ایرانی در سریال "افسانه ی جومونگ " چی دیده بودن که چهار چشمی داشتن دنبالش می کردن !

زمزمه هایی شنیده میشه که قراره فرار از زندان در تلویزیون ایران ( یا همون رسانه ی کودتا ! ) پخش بشه.و قراره البته سریال لاست رو برای پخش شبکه ی خانگی آماده کنن که مسلما هیچ چیزی از سریال لاست در این دوبله باقی نمی مونه.اگر می خواهید سریال لاست را ببینید با زبان اصلیش و اگر به زبان انگلیسی مسلط نیستید با زیر نویس فارسی ببینید و سعی کنید جومونگ و جومونگ ها رو برای همیشه فراموش کنید !

۲ نظر:

  1. سلام سامي جان . بلاگ ها با موفقيت import شدن . حالا ميتوني از آرشيو ببينيشون . راستي قسمت home بلاگت رو هم انگليسي كردم . اين طوري قسمت blogs I follow هم اكتيو ميشه . وقتي فارسيش كني نميشه . اين طوري بلاگ هاي دوستانت رو هم ميتوني از اينجا اضافه كني . حسنش اينه كه ميتوني مستقيم از اينجا به ليست دوستانت اضافه كني و آپ ها شون هم ببيني . البته اگه قسمت follow رو اضافه كني به html هاي بلاگت يه ليست مياد كه ميتوني بفهمي كيا از ليستت تورو لينك كردن
    از اين لينك اگه ثبت نام كني اون html رو بهت ميده
    http://www.google.com/friendconnect/
    بعد اون html رو ميدي و قسمت followers به بلاگت اضافه ميشه . الان مال من رو نگاه كن مثلاً . يه ليست هست كه 19 نفر عضو داره . عكس تو هم هست توش . اگه تو هم اين كد رو اضافه كني ميبيني كه من هم توي ليست تو هستم . چون من فالو كردمت . باز هر مشكلي داشتي توي بلاگر ميتوني از من بپرسي . تا جايي كه بتونم خوشحال ميشم كمكت كنم . راستي الان اون متنت در مورد بالاترين و هجوم لينك هاي سياسي رو خوندم . كاملاً باهات موافقم . من هم اونجا يشنهاد دادم محدوديت لينك بدن كه مثلاً هر كسي بتونه فوقش روزي 3 تا لينك بذاره . اين طوري شايد يه كم وضع درست بشه . وگر نه شاهد هجوم سايت هاي سياسي خواهيم بود




    با درود و سپاس فراوان : شهرام

    پاسخحذف
  2. بسیار ممنونم از لطفتون.اخرشم نفهمیدم چرا نتونستم ایمپورت کنم فایل رو !

    مرسی خیلی زیاد !

    پاسخحذف