۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

عیدی که نمی آید

20 بهار را تجربه کرده ام.هیچ گاه تا آنجایی که خاطرم یاری میکند اینقدر افسرده نبوده ام. انگار دیدن ماهی های قرمز کنار خیابان و دیدن سبزه های تازه سبز شده که نشانی از جنبش سبز را دارند هم نوید بهار را برای من ندارند.چهره ی مردم را با دقت نگاه می کنم.انگار؟ آنها هم حرفی برای گفتن ندارند.مردم بی هدف تر از قبل در خیابان ها به حرکت در می آیند...انگار نه انگار که عیدی است و بهاری...

88 تلخی های زیادی برایم داشت.و اندک شیرینی های خاص خودش رو.مثلا عروسی خواهرم شیرین ترین اتفاق بود.اما هیچ وقت شیرینی شب انتخابات را یادم نمی رود.مطمئن بودم که میر حسین موسوی رییس جمهور آینده خواهد بود.فقط منتظر اعلام نتایج بودیم که خیابان ها را به تسخیر در بیاریم.ساعت حوالی 1 شب بود که خوابم برد.صبح با صدای مجری شبکه ی خبر بیدار شدم...احمدی نژاد 18 میلیون رای...میر حسین موسوی 9 میلیون رای... این صدایی بود که تلخ ترین روزم را در سال 88 رقم زد.برای بسیاری همان روز بدترین روزشان در سال 88 بود.در خانه ی ما کسی خوشحال نبود.انگار خاک مرده ای بر ما پاشیده بودند...روزها گذشت و گذشت... نزدیک بهار شد.فقط چند روزی تا عید.اما انگار هیچ وقت قرار نیست تلخی 88 از ذهن من پاک شود.

حرفی برای گفتن نداشتم.حتی سالگرد عضویتم در بالاترین هم گذشت.وبلاگم دو ساله شد... بعد از بیست و دوی بهمن سکوت کردم.احساس کردم دیگر نایی برای نوشتن ندارم.احساس کردم زندگی حق من را خورد.منی که باید در دوران اوج جوانی ام بهترین و با لیاقت ترین روزها را می داشتم این روزها انگار تلخ ترین لحظات زندگی ام را دارم.حتی اگر 3 سال دیگر روزی بیاید و میر حسینی رییس جمهور شود باز هم بهترین روزهای جوانی من از دست رفته است.من و بسیاری که مثل من هستند.ما شاید در یکی از بدترین زمان ها متولد شده ایم.و این جبر زمان است.

88 رو به اتمام است.اما نه بوی عید را حس می کنم و نه متوجه تغییرات فصلی می شوم.شادی مفهوم چندانی ندارد.هر چند که زندگی کماکان ادامه دارد... ناامید نیستم.شاید روزی...

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

طرح "اسب تروا" اشتباه نبود ، ناقص بود


دیگر هر بالاترینی می داند ماجرای بیست و دوی بهمن و اسب تروا را.همه ابراهیم نبوی را متهم می کنند که با این ایده در واقع باعث پراکندگی یاران سبز شده .

من می خواهم ساده و مختصر و مفید یک تحلیل کلی از این موضوع بدهم.

آقای نبوی خودش اعتراف کرد ( در فیس بوکش ) که ایده ی اسب تروا از نظر تاکتیکی اشتباه بوده است.من می خواهم عده ای را و حتی خود آقای نبوی را از اشتباه در بیاورم.به نظر من این طرح بیش از آنکه معلول اشتباه تاکتیکی باشه به دلیل عدم اجرای درست شکست خورد. و اگر ابراهیم نبوی این متن را می خونه باید یادش باشد که جملهی مشهوری هست که میگه تمامیه نقشه ها با ریزترین جزییات هم ممکنه در میدان عمل با شکست مواجه بشه.از نظر من این نقشه خوب بود.ولی بحث اینجا بود که در میدان عمل نتونستن اجراش کنن.یعنی مردمی که می خواستن این طرح رو اجرا کنن باید شجاعت بسیار زیادی می داشتن .چرا که تک و تنها در میان اشخاصی که نمی دانستند اطلاعاتی هستند یا خودی شروع به شعار دادن می کردن.که این مسئله بسیار سخت بود.مسئلهی دوم هم اینه که ما باید حتما نقشه ی جایگزین می داشتیم که نداشتیم.برای مثال اگر می دیدم با اسب تروا به جایی نمی رسیم سریعا به سمت مکانی که از قبل تعیین کرده بودیم ( مثلا یکی از اضلاع میدان آزادی ) حرکت می کردیم.

می خواهم بگویم طرح آقای نبوی بیشتر از آنکه اشتباه باشد ، ناقص بود.

در پی این مسئله نمیشه از کنار مسئله ی عدم حضور به راحتی گذشت.در واقع بر خلاف تصور ما جنبشی ها کلا در این مراسم شرکت نکرده بودن.عکس های هوایی گوگل نیز حاکی و شاهد این مدعاست.بنده به ضرس قاطع و با قاطعیت میگم در شهر ما کمتر از یک سوم افرادی که سال قبل در مراسم حضور داشتند آمده بودن.به همین دلیل هم هست که شما شادی چندانی بین طرفداران حکومت نمی بینید.منظورم آن تحلیلگران واقعی ماجراست.در واقع آنها راست می گویند.مردم یک قدم جلوتر از ما بودند و با عدم حضور جواب حکومت رو دادن.در واقع جنگ ما با حکومت در 22 بهمن به نوعی باخت ، باخت بود.هر چند که در پس ماجرا در نهایت این سبز ها بودند که پیروز شدند.

در نهایت فکر کنم بهتر است این ماجرا را فراموش کنیم و با نگاهی آگاهانه تر وهمچنین بدون تخریب چهره های آشنایی همچون ابراهیم نبوی به آینده ای سبز بیندیشیم.

۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

آیا ایرانی ها واقعا با هوش هستند؟

همیشه به موضوعاتی که مربوط به اینگونه مسایل بوده علاقه داشتم.به همین خاطر هم وارد حوزه ی علوم انسانی و رشته ی تخصصیه روانشناسی (psychology  ) شدم. به نظر شما اینکه گفته میشه ایرانی ها با هوشند و اکثر ما به این موضوع اعتقاد داریم تا چه حد درسته؟مطلب امروز یک سامی  به بررسی این موضوع می پردازه.

1 ) ماجرای کم هوشیه اسپانیایی ها !
 یک روز در اسپانیا مسابقه ای بوده که سوال این مسابقه این بوده؛ بابای خوان سه تا پسر داره ، اولی اسمش فرناندو بوده و دومی اسمش خورخه بوده . اسم پسر سوم چیه؟
مقاله ای در این باب نوشته شده بود در روزنامه ی جام جم و اختصاصا در ضمیمه ی نسل سوم.نویسنده اون مقاله با مسخره کردن هوش اسپانیایی ها گفته بود که شرکت کنندگان در این مسابقه نتونسته بودن به این سوال پاسخ بدن ، پس در نتیجه اونها افراد با هوشی نیستن !

2 ) اصلا این "هوش" چی هست؟
انجمن روان‌شناسی آمریكا در سال 1995 هوش را به عنوان «توانایی فهم مسایل پیچیده، انطباق موثر با تغییرات محیطی، یادگیری به دنبال تجربیات، استفاده از اشكال مختلف استدلال و فایق آمدن بر مشكلات از طریق تفكر» تعریف كرده است.


3 ) "آی کیو" یا "ضریب هوشی" یعنی چی؟
ضریب هوشی" IQ یك نسبت" است كه از " تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضربدر صد به دست می‌آید". اگر سن عقلی با سن تقویمی یكسان باشد، ضریب هوشی صد می‌شود ولی در بعضی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر می‌شود كه این فرد هوشی بیشتر از سایر افراد دارد. برای به دست آوردن سن عقلی راه‌های زیادی وجود دارد و معمولا كارشناسان از تست‌های خاصی استفاده می‌كنند كه جنبه‌های مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه كوتاه ‌مدت، استفاده فرد از واژه‌ها، سرعت محاسبه فرد، درك روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضیات، درك فضایی، منطق و املا را ارزیابی می‌كند.

4 ) ما ایرانی ها با هوشیم ؟
میانگین ضریب هوشی در آمریكا و انگلستان حدود 100 است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، كره‌ای، هنگ كنگی و تایوانی 105 و برای تركیه، كشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین 78 و 90 و برای كشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین 65 تا 75 است. در این میان كشور ما "ایران" با ضریب هوشی متوسط 84 رتبه 97 را بین 185 كشور جهان دارا می‌باشد.

5 ) افراد با هوش ضریب هوشی شون چقدر بوده ؟
لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی220)، گوته (210)، پاسكال (195)، نیوتن (190)، لاپلاس (190)، ولتر (190)، دكارت (185)، گالیله (185)، كانت (175)، داروین (165)، موزارت (165)، بیل گیتس (160)، كوپرنیك (160) و اینشتین (160)

 6) نظریه جنجالیه ریچارد لین چه بوده ؟
ریچارد لین ریشه‌های ثروت و فقر ملل مختلف را در هوش و استعداد ذاتی آنان می‌داند و قایل به برتری ژنتیكی بعضی از اقوام و نژادها در مقایسه با سایرین است. موضوع ژن برتر و نژاد باهوش‌تر موضوعی است كه در طول تاریخ به كرّات از سوی گروه‌ها و رهبران نژادپرست (مانند نازی‌ها و صهیونیست‌ها) اعلام شده است، اما تاكنون هیچ یك از شواهد ارایه شده نتوانسته است برتری هوشی یك قوم یا نژاد نسبت به سایر اقوام را به تفاوت‌های ژنتیكی مابین آنان نسبت دهد.

پی نوشتها :

1 ) جدا سوال اول رو نتونستید پاسخ بدید؟ بابا خود سوال داره میگه بابا "خوان " ! اسم فرزند سوم خوان بوده !
2 ) رکورد حل مکعب روبیک من به 2 دقیقه و 58 ثانیه رسیده.یعنی می تونم با هوش باشم؟! با توجه به این نکته که رکورد جهانیش 9 ثانیه اس !
3 ) مطالب بالایی اکثرا از مطلبی که "دكتر شهرام یزدانی /دانشیار دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی" در سایت ایرانتو نوشته اخذ شده و صحت گفته ها و آمار بر عهده ی نویسنده ی مطلب آقای یزدانی هست.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

دموکراسی به طور ساده یعنی "هی" کردن مردم توسط مردم به خاطر مردم

مدت هاست که ننوشتم.
با توجه به اینکه نمی تونم مطلبم رو به بالاترین بفرستم واقعا نمی دونم برای کی دارم می نویسم؟!
از وقتی که بالاترین رو شناختم می دونم که هر چقدر مخالف دولت باشی و به مسوولین فحش بیشتری بدی حتما مطالبت داغ میشه و همه از نوشته ات تعریف می کنن.البته این رو مسئله ی بدی نمی دونم.به هر حال هر جنبشی و هر گروهی و حتی هر فردی به دنبال داشتن تریبونی برای رساندن صدا و نظر و عقاید خودش به دیگران هست.مثل منی که الان تو این وبلاگ دارم نظر یک دانشجوی بیست ساله ی رشته ی روانشناسی و طرفدار مخالفان دولت رو به گوش بقیه می رسونم.

حرف اول:
به نظرم رمز موفقیت هر سیاستمداری ( قطعا احمدی نژاد هیچ کدوم از فاکتور های سیاست مدار بودن رو نداره ، هیچ کدوم) در پشت پرده بودنشه.یعنی هر چقدر کمتر حرف بزنی حرفش اثر گذاری بیشتری داره.شما می بینید احمدی نژاد صب تا شب تو تلویزیونه ولی کسی حرفش رو گوش نمیده.چون حرفاش تکراری شده.خب وقتی شما بخواید صب تا شب حرف بزنید خیلی از حرفاتون تکراری میشه.ضمن اینکه میزان تفکر شما هم پایین می یاد.چون آدم در حین حرف زدن قدرت تفکرش خیلی پایین می یاد و در واقع فرصتی برای فکر کردن پیدا نمی کنه.در نتیجه هر چی به دهنش اومد میگه.و اونوقته که دیگه سیاستمدار نیست.یک مرد حرافه .

حرف دوم:

اصولا ما ( یعنی جنبش سبزی ها ) وقتی قاط می زنیم اصلا متوجه نیستیم داریم چی کار می کنیم( نتیجه ی طبیعیه قاط زدن همینه دیگه ) و به این فکر نمی کینم که با فحش دادن به کارمند صدا و سیما و غیره و ذلک ، در واقع پرستیژ خودمون ( یعنی جنبش سبزی بودنمونو) می یاریم پایین.ببینید امروزه روز همه می دونن دوره ی چماق کشی و عربده کشی گذشته.دوره ی فحش ناموسی دادن و... اینا هم هیچ وقت رو مد نبوده که الان بخواد بیاد و جواب بده.در نتیجه اینکه اگر می خوایم موفق بشیم دست از فحش دادن و ... برداریم و به جاش با متانت و حرف های سنجیده دهن مخالفان خودمون رو ببندیم.اینطوری کسی فکر نمی کنه جنبش قدرتمند ما تو خالیه.برای تخلیه عصبانیت خودمون بعد از شنیدن گند کاری های دولت و حرف های احمدی نژاد بهتره به خودمون بگیم بی خال بابا.این آدم ( منظور مرد حراف ) ارزش حرص خوردن نداره.حرص بخورم که چی؟که خوشحالش کنم؟ازهمون قدیما بود که "اسکار وایلد " گفت: همیشه دشمنانت را ببخش.هیچ چیز به این اندازه اذیتشان نمی کند.

حرف سوم:
همیشه برای رسیدن به هدف باید طرح یا پلن داشت.خب اینکه ما بریزیم تو خیابون و امییدوار باشیم حکومت ساقط میشه و میر حسین میشه رییس حکومت یک ایده اس.اما هر ایده ای حتما با موفقیت روبرو نمیشه.اوج تو خیابون ریختن ما همون 23 خرداد بود که نتیجش هم اون چیزی نشد که ما می خواستیم.بلکه یه عده از جمله نیروهای خود حکومت اومدن به اسم ما خیلی جاها رو به آتیش کشیدن و جنبش ما رو بد نام کردن.پس دوستان جنبشی به خیابون ها بریزید.اما مطمئن باشید نتیجه نمی گیریم.پس دلمون رو خوش نکنیم.به عوضش باید طرح داشته باشیم . مثلا یک طرح برای برای انتخابات آینده که من براتون مثال می زنم.
.الان تقریبا جانشین احمدی نژاد مشخصه.بر خلاف تصورات بعضی دوستان کاندیدای اصلی خود آقای قالیباف، شهردار تهرانه.تقریبا بر همه مسلم شده قالیباف طرفدار احمدی نژاد نیست ( نه به خاطر اون فایل صوتیش که علیه احمدی نژاد منتشر شد، که من به اونم شک دارم و بعید نیست کار خود قالیباف یا طرفداران دولت باشه ) اما چه کسی گفته او از ما طرفدار می کند؟
در انتخابات سال 84 هم همین طور بود.احمدی نژاد را در آب نمک خوابونده بودن.در سالهای 83 و 84 که بود یکی از سیاست های صدا وسیما این شده بود که اسم احمدی نژاد رو نه با عنوان شهردار بلکه با این اسم " دکتر محمود احمدی نژاد ، شهردار تهران " عنوان می کردند.این کار رو برای ایجاد شناخت می کردن. این مسئله رو یکی از کارمندان صدا و سیما خودش به من گفت.پس ببینید تا چه حد به ریزه کاری ها توجه میشه.
حرف اصلیم اینه:
امام خمینی سالها پیش گفته بود: آمریکایی ها برای 50 سال بعد هم برنامه دارند.
جمهور اسلامی می گوید: ما برای بیست سال آینده هم برنامه داریم.
و جنبش سبزی ها می گویند: ما هم دو رهبر ( موسوی، کروبی ) داریم که نمی دانیم کدامشان را رهبر اصلی بدانیم؟!
با این اوصاف فکر می کنید ما ( جنبش سبزی ها ) به جایی برسیم؟باید طرحی ریخت و فکری کرد.

حرف آخر:
اسکار وایلد از همون قدیما یک جمله ی بسیار دلنشین دیگری هم داشت که می گفت :
دموکراسی به طور ساده یعنی "هی" کردن مردم توسط مردم به خاطر مردم.

تحلیلش و ربطش به اوضاع ایران پای خود شما...
فعلا.

۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

5.5 میلیارد تومان، هزینه ی ساخت و راه اندازی دکور جدید اخبار شبکه ی یک


طبق آخرین شنیده ها از یک منبع موثق در صدا و سیما برای طراحی دکور و ساخت و راه اندازی تجهیزات جدید در خبر شبکه ی یک بالغ بر 5.5 میلیارد تومان هزینه شده است.همچنین یک تیم ویژه برای آموزش مجریان استخدام شده تا حرکات خاصی رو در حال اجرا ( نیمرخ نشستن،استفاده از دست و...) استفاده کنن.در این بین بعضی از مجریان هم به دلیل عدم توانایی در اجرای حرکات ، از گویندگی در این بخش ها کنار گذاشته شده اند.
ضرب المثل مرتبط:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ حالا که ما خبر نیگا نمی کنیم حالا چرا؟!

پی نوشت:
این همه زور زدن که بگن ما هم بلیدم مثل بی بی سی فارسی باشیم . اونم عمـــــــــــــــــــــــــــرا !

۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

جرج اورول 1984

بخش هایی از کتاب شاهکار "جرج اورول 1984 " به نوسندگیه جرج اورول (George orwell)و ارتباط شگفت انگیز آن با اعتراف گرفتن از چهره های سیاسی ایران.
در نظرخواهی انجام شده از خوانندگان مجلۀ تایم که حدود سه سال پیش انجام شد این کتاب به عنوان برترین رمان در طول تاریخ انتخاب شد
 .
...کوشش انگیزیسیون آن بود که کفر را از میان بردارد ولی آنرا دایمی ساخت.زیرا به جای هر یک کافر یا مخالف مذهبی که به تیر می بست و یا میسوزاند هزار ها کافر جدید ایجاد میشد.علت چه بود؟علت آن بود که تفتیش عقاید دشمنان خود را در ملا عام و در حالیکه هنوز کافر بودند می کشت و در واقع آنها را به این علت میکشت که کافر بودند.مردم به این علت که دست از عقاید خود بر نمی داشتند به پای مرگ می رفتند و طبعا افتخار نصیب کشته شدگان و شرم و سر افکندگی نصیب دستگاه تفتیش عقاید میشد که آنها رو به تیر بسته و یا کشته بود...


...اما در هر حال می دانستند که نباید شهید بسازندو به این جهت قبل از آنکه متهمین را به محاکمه بکشانند ، به کمک رویه های دقیق سعی می کردند که غرور و خود خواهیه آنها را خرد کنند.با شکنجه و تنهایی آنها را آنقدر فرسوده می کردند که به صورت موجودات قابل تنفر و ضعیف و بیچاره یی در می آمدند و انچه را به آنها گفته میشد اعتراف می کردند، به خود ناسزا می گفتند و تفکرات گذشته ی خود را متهم می کردند و پشت یکدیگر مخفی می شدند و طلب رحم می کردند...

...اعترافات آن محکومین به طور روشن و آشکاری نا صحیح و غلط بود و با فشار گرفته شده بود.اما ما دچار چنین اشتباهی نمی شویم.تمام اعترافاتی که ما در اینجا میگیریم حقیقی است.یعنی ما کاری می کنیم که شخص گوینده آنها را حقیقت محض بداند و تفکرات قبلیه خود را اشتباه تلقی کند...

 ... ما به اطاعت یا تسلیم ناشی از بیچارگی راضی نمی شویم.و وقتی به ما تسلیم می شوی این تسلیم باید از روی رضایت خود تو باشد.ما مخالفین را از بین نمی بریم.ما آنها را تغییر شکل می دهیم ، از عقاید قبلی منحرف می سازیم ، فکر و ذهنشان را تسخیر می کنیم و شکل جدیدی به آن می دهیم . تمام افکار قبلیه شخص را به سمت خود می کشیم نه به صورت ظاهری بلکه به صورت باطنی.روحا و فکرا مخالف را یکی از خودمان می کنیم...

...ما می دانیم که هیچ کس قدرت را به خاطر اینکه آنرا از میان بردارد در دست نمیگیرد.قدرت وسیله نیست بلکه هدف است.انسان یک دیکتاتوری ایجاد نمی کند که انقلاب را حفظ کند.بلکه انقلاب بر پا می کند که دیکتاتوری را بوجود بیاور...

...وی بر خلاف وینستن مفهوم و هدف واقعیه تقوای جنسی را درک کرده بود.هدف این تقوا این نبود که غریزه ی جنسی را که غیر قابل کنترل است خرد کند.بلکه موضوع مهم آن بود که محرومیت جنسی  ایجاد عصبانیت و دیوانگی و هیستری میکرد و این هیستری و دیوانگی مورد احتیاج حزب بود و حرب می توانست آنرا به آسانی تبدیل به تب جنگ و رهبر پرستی کند...

اگر قوانین کوچک را رعایت کنیم ، می تواینم قوانین بزرگ را زیر پا بگذاریم



لینکهای مفید درهمین زمینه:





۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

وقتی کهریزک الواجب می شویم !

با توجه به اینکه بالاخره مسوولان ایرانی سوار خر شیطان* شدند و راضی شده اند تا سوخت هسته ای ایران را با همون خر مورد نظر به خارج از ایران برده و در آنجا غنی سازی را انجام بدهند سوالات مختلفی در زمینه های مختلف مطرح شده که مایلیم آن سوالات را منتشر کنیم.باشد که در این وضعیت خر تو خر مملکت گرهی از مشکلات خرکی ایران حل شود !

سوال اول:
ما چرا نتوانستیم سوخت هسته ای را در همین ایران عزیز و بزرگ و پهناور و پر از برادران لباس شخصی غنی سازی کنیم؟
1 ) غنی سازی کردیم ، سندش هم در وزارت خارجه موجوده.
2 ) غنی سازی کردیم ، طرفداران موسوی سوخت رو از بین بردند.
3 ) غنی سازی کردیم ، چون کیفیتش خیلی مرغوب شد خواستیم ببینیم خارجی ها هم بلدن مثل ما غنی سازی بکنن یا نه؟
4 ) حالا مگه ایران و آمریکا و روسیه داره ؟ اصلا چه گیری دادید چرا، کجا، کی ،غنی سازی شده؟مثل اینکه کهریزک الواجب شدینا .

سوال دوم:
چرا برنج های ایرانی سرب ندارن ولی برنج های وارداتی سرب دارن و به شدت برای سلامتی ما مضرن؟
1 ) واسه اینکه برنج اونها رو دسشون نمونده که، برنج ماس که خریدار نداره.
2 ) واسه اینکه برنج های ما عین الف نون کوتوله موندن.ولی برنج های خارجی عین بشار اسد قد کشیدن.
3 ) واسه اینکه ملت ما کلا از کوتوله ها متنفرن و این اصلا ربطی به مسایل سیاسی نداره.بیخودی ربطش ندید.
4 ) اصلا من نمی دونم چرا شما هی میگید ایران و خارج ؟ما و خارج نداریم که.همه جای دنیا ( کل یوم ) سرای من است.

سوال سوم:
چرا فاطمه رجبی که طرفدار سرسخت احمدی نژاد هست و او را معجزه ی هزاره ی سوم خوانده، این روزها ساکت است؟
1 ) احمدی نژاد رفته نیویورک چن تا دافی از جمله جنیفر رو دیده دیگه از فاطی خوشش نمی یاد، درنتیجه بچه ام افسلده شده.
2 ) احمدی نژاد که رفت نیویورک فاطی رو با خودش نبرد درنتیجه بچه ام افسلده شده. 3 ) فاطی 4 سال خودش رو جر داد که بگه احمدی نژاد مخالف آمریکاس.احمدی نژادم یه سیفون کشید رو فاطی و رفت با آمریکا مذاکره کرد.انصافا شما بودی افسلده نمی شدی؟
4 ) فک کردین!این آرامش قبل از طوفانه ، داره تجدید قوا می کنه.بکشید کنار که فاطی اره داره می یاد.

سوال چهارم:
به نظر شما چند درصد مردم ایران موافق رابطه ی ایران با امریکا هستند؟
1 ) کیهان گفته حدودا 63 درصد.این یعنی چیزی حدود 103 درصد.
2 ) یه عده موافق هستن مثل کل ملت ایران .سه نفرم مخالفن که عبارتند از :خامنه ای ، فاطی اره و مرد محبوب خودم ، افتخار مملکت ایران زمین ، برادر جنتی.
3 ) حتی اگه فک کنیم همه ی ملت ایران مخالف رابطه هستن  باز هم فرقی نمی کنه.چون ا.ن کار خودشو می کنه.
4 ) بابا تو رو خدا ولمون کن بذار زندیگیمونو بکنیم.رابطه با آمریکا رو می خوایم چه کار؟*

سوال پنجم:
با توجه به اینکه پیکان در ایران خودرو به شکل جدید بازسازی خواهد چه نتیجه ای می گیرید؟
1 ) ایران خوردو 123 میلیارد تومن بدهی بالا آورده در نتیجه دست به چرخ پیکان شده.
2 ) پیکان حس نوستالژیکی داره که ما رو به اوایل انقلاب می بره.در نتیجه پیکان کمک می کنه به فضای اوایل انقلاب برگردیم.
3 ) طبق فتوای جدید آدم نباید سوار کمری و سوناتا بشه. چون اینا ماله خارجی های کافر و بی خدا و ملحده.
4 ) اصولا وقتی به نفعمونه خارجی ها خوبن و وقتی به نفعمون نیست ، مرگ بر هر چی آمریکایی و اسراییلیه.
!شعار نامربوطی هم هست که میگه: هر چی جواد مواته ... با احمدی نژاده

سوال ششم:
با توجه به اینکه پروفسور مولانا ( مشاور احمدی نژاد ) گفته است سخنان احمدی نژاد آدم را یاد امام خمینی می اندازد چه نتیجه ای میگیریم.
1 ) به دلیل لرزش شدید استخوان ها، قبر امام دچار زمین لرزه ی 8 ریشتری شده است.
2 ) ببینید امام خمینی چی بوده که احمدی نژاد آدم رو یاد اون بندازه !
3 ) مولانا رو هم جو گرفته یه چیزی گفته. هر حرفی که حرف حساب نیست، هست؟
4 ) همه چیمون به همه چیمون می یاد !

سوال هفتم:
با توجه به اینکه دست بزن نظام ایران " ایرنا "ست.دست بزن "جنبش سبز" چیست؟
1 ) کل ملت ایران
2 ) سایت بالاترین
3 ) ابراهیم نبوی و مسعود بهنود و...
4 ) ملا حسنی در کانادا و علیرضا رضایی
5 ) دست بزن واسه احمدی نژاده.ما چیزی به نام دست بزن نداریم ، دست رحمت...شاید !

  • منظور آمریکا
  • سخن امام خمینی بعد از قطع رابطه ی آمریکا با ایران در اوایل انقلاب